هر بلایی کز تو آید
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
یـــــــــــــــا عــــلـــــــــــــــی ( صلوات الله و سلامه علیه )
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
فردوسی
زارم ز دوری حرم جنت الحسین ؛
شکر خدا نوای دلم یا رضا شده ....
پ.ن : برای سید عزیز . السیدالشیرازی دلم برایت تنگ میشود.
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
حسین منزوی
تو را می شناسیم و خورشید را
افــــــق های کـــوتـه ز امـــیّد را
تـــو را می شناسیم و مهتاب را
زیـــارت به شب های بی تاب را
تو را می شناسیم و احساس را
سحرگاه شب های چون یاس را
تــــویی هم چو شمع بر افروخته
که این زندگی را چـــنین سوخته
تویی ، تک چراغی به شب زندگان
بـــــــــدون تو لعنت به این زندگان
صـــــدای تــــــــــو مـــاوای نورانیت
نــــوایت نشـــــــــاطی به انسانیت
فـــــتادیم در زمــــــره ی سـالکـــان
بــه یـــــــکبـــــاره گشتیـم از عارفان
هـــــمه زنـــدگی در رهـــت سوخته
ز فــــــرط فـــــــراقت بــــــــر افروخته
تــــــویی هـــم چو ابری به فصل بهار
بــــــــه دشــــــت دل مـا پیاپی ببار !
مرتضی
92/10/17
مشهد مقدس
ای صـــبا شــانه ای از زلف فــــلانی به من آر
مست و بی تاب غمم ، جام شرابی به من آر
از غــریبـی و غـــم روی مــهش پـــیر شـــدیم
یـــعنی از کـــوی رفــیقــان پـــیامـی بـه من آر
از کـــمند حـــاجب آن یــــــــــــار به بیداری ما
یـــا ز بـــــی خوابـــی دلـــدار نشانی به من آر
مرتضی - مشهد مقدس - 93/02/16
شهید علی خلیلی
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است ...
دادن سر نه عجب ، داشتن سر عجب است...
مسافر کرببلا
داری میری برو ولی یاد منم باش
به یاد این عبد بد و رو سیه هم باش
پیش ارباب تورو خدا یاد منم باش
مسافر کرببلا
برو کنار شش گوشه تو عاشورا بخون
پایین پای اکبرش ، برو اونجا بمون
برو تو صحن ؛ نماز اونجا بخون
مسافر کربلا
برو تو بین الحرمین تو پا برهنه باش ، رقیه(س) اونجا دویده با خشکی لباش
آروم توروخدا بذار قدم رو جای پاش
مسافر کربلا
سوغات برم یه ذره تربت از حرم بیار
درون قبر تربتش را تو دهنم بذار
مسافر کرببلا
یادت باشه که کفن از کرببلا نیار
ارباب مون کفن نداشت ، غریب تو اون دیار
جای کفن از کربلا یه بوریا بیار
مسافر کرببلا
برو رو تل زینبی ، روضه اونجا بخون
قتلگاه رو نگاه بکن به یاد اون زمون
با مادرش بخون
مسافر کرببلا
حرم عباس(ع) رو ببین
بگو ای پهلوون ،بگو یه عده نا امید ولی هستند جوون
دیگه تحمل ندارن ؛ اسمشون رو بخون
مسافر کرببلا
داری میری ؛ علی جان یاد منم باش
نور خدا آینه حق نما
نورهدی نور حسین است و بس
سر ولا لؤلؤ لالای حق
مظهر دادار حسین است و بس
سر هویت که تجلی نمود
پرتو پر نور حسین است و بس
روح مشیت که از او شد پدید
کون و مکان جمله حسین است و بس
جلوه ذات احدی بی نقاب
نور تجلای حسین است و بس
سجده که بر آدم خاکی نمود
خیل ملک بهر حسین است و بس
سلسلة منتظم انبیاء
مقدّم الجیش حسین است و بس
میوة خلقت ز ازل تا ابد
مقصد ایجاد حسین است و بس
محفل انس است دو عالم ولی
شمع دل افروز حسین است و بس
نفخه جان بخش نسیم بهشت
شمه ای از بوی حسین است و بس
آتش نمرود به جان خلیل
بَرد شد از خوی حسین است و بس
سفینه نوح به طوفان یم
زورقی از جوی حسین است و بس
موسی عمران که به میعاد رفت
از بر میقات حسین است و بس
روشنی وادی ایمن همی
شعشعة روی حسین است و بس
آتش افروخته در کوه طور
پرتوی از نور حسین است و بس
آن دم عیسی که به تن جان دمد
از دم و از بوی حسین است و بس
گردش این گنبد افراشته
بر خَم ابروی حسین است و بس
من چه بگویم به جهان هر چه هست
سر به تکاپوی حسین است و بس
آنکه فروزان کند امشب چو شمس
رایت توحید حسین است و بس
آنکه ببوسید گلویش ز مهر
رسول و بگریست حسین است و بس
محفلی بزمِ حریم لقا
رأس پر از نور حسین است و بس
سوخته پروانه جان را به شوق
در حرم عشق حسین است و بس
کشته جان باخته در کوه طور
پیکر صد پاره حسین است و بس
آنکه بزد خرگه خود را برون
از دو جهان جمله حسین است و بس
آنکه به قربانگه کوی حبیب
گفت رضیً ربِّ حسین است و بس
آنچه به خون گلو آغشته شد
طرّه گیسوی حسین است و بس
باب نجات از غم و بحر بلا
کشتی منجی حسین است و بس
دست شفاعت همه را روز حشر
از کرم و جود حسین است و بس
گر تو بخواهی که شوی رستگار
راهْ تولای حسین است و بس
آنکه سرود این دُرَرِ پاک را
خاک رهِ کوی حسین است و بس
***
علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره)
سوم شعبان المعظم 1378 هجری قمری
*************************
***
منبع: Gofteman-bartar.ir