شوریده

مینویسم

شوریده

مینویسم

شوریده

سالبه جزئیه ای هستم ،
اندکی لمعه هم خوانده ایم
مقداری هم درس فلسفه.

مسافر بین الحرمین ؛ مشهد و قم
______________
------------
رجعت دوباره ای به وبلاگ


شاید دغدغه های دانستن
با کمی چاشنی تمدّن اسلامی .

هرچند اینجا هرگز محل خوبی برای انتشار اندیشه ها و تفلسف نخواهد بود...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۱۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

افتخار دفاع

دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۴۴ ب.ظ

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در روز عاشورای محرم ۱۴۳۶

 |

ما امروز احساس می‌کنیم بخشی از نبرد و رویارویی با بزرگ‌ترین خطری هستیم که متوجه منطقه‌مان است. برای ما مایه‌ی افتخار است که در موضع دفاع هستیم. مایه‌ی افتخار است که شهیدان، مجروحان، مجاهدان و موضع ما بخشی از پیروزی پیش رو هستند. این تکفیری‌ها آینده‌ای ندارند. پروژه‌شان زنده نخواهد ماند. اصلا چنین پروژه‌ای حتی برای مدت کوتاه امکان زنده ماندن و بقا ندارد. بنده به شما تأکید می‌کنم: به زودی همه‌ی این تکفیری‌ها در همه‌ی مناطق، حکومت‌ها و کشورها شکست خواهند خورد و مایه‌ی افتخار ما خواهد بود که بخشی از پروژه‌ی شکست همه‌ی این‌ها بودیم.

آقای خامنه ای سلمه الله

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۵ ب.ظ
آیت الله خامنه ای در جلسه ای بعد از ترور نافرجام ایشان.
 
 امام خمینی(ره) در این فیلم از آیت الله خامنه ای و شهدای انقلاب اسلامی تجلیل میکنند و مخالفین را نصیحت میکنند.
 

حاجت روا شدی...

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۳۷ ق.ظ

آخرش حاجت روا شدی.

 

مدتیه به این مسئله فکر میکنم که وقتی من میمیرم؛ بعدِ 3، 4، 5 یا نهایتاً 10 سال، از یاد خیلی‌ها میروم.

خب این طبیعت زندگیه؛ این چرخه باید بگذره دیگه. ولی بعضیا با یه کارهایی موندگار میشن. برای بعضی ها تقوا و کارهای علمی سبب موندگاریه از سیدرضی(ره) گرفته تا همین علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(قدّس الله نفسه الزکیه). برای بعضی ها هم شاید امور مختلف دیگه سبب بشه مثل "گل خداداد" به استرالیا.

اما آنچه که در تاریخ موندگاره و پاک ناشدنی ست؛ خونِ شهید است.

یکی از همین هم دوره ای های ما که موندگار شد؛ علی خلیلی هست.

شهید علی خلیلی؛ که هر وقت اسم امربه معروف و نهی از منکر میاد، گلوی زخمی اش یادآور رشادت و شجاعت و غیرت اوست.

 

علی جان؛ نامت ماندگار و راهت پر رهرو باد.

مصاحبه آقا در مورد شهید مطهری

دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۲۵ ب.ظ

مصاحبه آیت‌الله خامنه‌ای در مورد شهید مطهری

 
بخشی از مصاحبه با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون شهادت استاد مطهری  1363/2/10

به نظر من مرحوم مطهری با دو ابزار با دو وسیله میتوانستند تفاهم و نزدیکی بین دو قشر روحانیون و تحصیلکردههای جدید را به وجود بیاورند. یکی تلاش عملی و دیگری غنای شخصیت خود ایشان. از لحاظ تلاش عملی خب ایشان در دانشگاه درس گرفتند، با دانشجوها انس پیدا کردند، در مجامع تحصیلکردهها، مهندسین، پزشکان شرکت کردند، به عنوان یک قطب و ملجأ و پناهی برای تحصیلکردههای جدید شدند - همانطور که شما در مورد خودتان احساساتتان را بیان کردید - بله، واقعاً همینجور بود آن زمانها، هزاران دانشجو و فارغالتحصیل و کسانی که توی مسائل فرهنگ جدید درس خوانده بودند و تحصیل کرده بودند آقای مطهری را به عنوان یک ملجأ، یک پناه، یک ملاز، یک آدمی که حرفشان را میفهمد، میتواند دردهایشان را علاج کند، سؤالاتشان را پاسخ بدهد، به او نگاه میکردند و اینها. و ایشان نوشتههایش، سخنرانیاش در رادیو در آن سالهای اوائل، بعد هم سخنرانیهای گوناگونش در دانشگاههای مختلف، سراسر کشور در این خط بود؛ و شاید بتوانم بگویم ایشان موفقترین چهرهی روحانی در میان محیطهای فرهنگ جدید بود، یعنی در دانشگاهها و حول و حوش دانشگاهها؛ مثل تحصیلکردهها و فارغالتحصیلها. موفقترین چهره بود، یعنی هیچکدام از این چهرههای تقریب بین روحانی و دانشگاه به قدر ایشان در این جهت موفق نبودند و ایمان آن تحصیلکردههای جدید را جلب نکرده بودند. دومی غنای شخصیت خود ایشان بود؛ میدانید یکی از چیزهایی که بین این دو قشر را جدا کرده بود این بود که این دو قشر را به هم بیاعتقاد کرده بودند. تحصیلکردههای جدید فارغالتحصیل حوزهی علمیه را یک آدم باسواد نمیدانستند، اصلاً آنچه را که او بلد بود آن را سواد نمیدانستند، به حساب نمیآوردند، علم نمیدانستند. روحانی در عرف و فرهنگ غربی تزریق شدهی به یک عدهی از تحصیلکردههای ما یک عنصر بیسواد و پرمدعایی بود و به حساب میآمد که اصلاً تضییع وقت بود که انسان با او بنشیند حرف بزند یا خودش را به او نزدیک کند، یعنی او را اصلاً قابل نمیدانستند که یک چهرهی یک شخصی بداند او را. متقابلاً تحصیلکردهی حوزه علمیه تحصیلکردههای دانشگاهی را با همین چشم نگاه میکرد. علاوه بر اینکه حالا بیدین میدانست آنها را جاهل و عامی هم میدانست. یعنی اهل علم و عوام یک تقسیمی بود در حوزههای علمیه که مردم دنیا دو قسم بودند، یک قسم اهل علم، یک قسم عوام؛ و اهل علم یعنی آنی که تحصیلکردهی حوزه است و عوام یعنی آن کسی که تحصیلکردهی حوزه نیست؛ حالا تحصیلکردهی هر جای دیگر هم میخواهد باشد. دو قشری که هر دو اهل علمند، هر دو اهل تحصیلاتند، هر دو با مغز و با تفکر و تعقل سر و کار دارند و همدیگر را بیسواد میدانند، شما طبیعی است که فرض کنید اینها اصلاً به هم نزدیک نشوند، با هم آشنا نشوند. مرحوم مطهری جزو شخصیتهایی بود، جزو پیشروان کاروان تقریب روحانی و دانشجو بود که با قوّت و صلابت شخصیت علمی خودش مخاطبین خودش را متواضع کرد در مقابل خود. یعنی هنگامی که ایشان وارد دانشگاه شد و افرادی در رشتههای مختلفِ متناسب با شخصیت آقای مطهری وقتی با ایشان برخورد کردند، از ایشان استفهام کردند، با ایشان مسألهای را مطرح کردند، با یک مغز بزرگ، با یک اندیشهی عمیق، با یک ذهن باز مواجه شدند. یک مرد متفکر قوی صاحبنظر که در - رشته‌ اش فلسفه و فقه بود، ولی بعد جامعهشناسی مطالعه کرده بود، اقتصاد مطالعه کرده بود،فلسفه های اروپایی را مطالعه کرده بود و افرادی از متخصصین و صاحبنظران این رشتهها به خود جذب کرده بود - ایشان در این اواخر یک درس جامعهشناسی اسلامی یا فلسفه ی  تاریخ، بله فلسفه ی  تاریخ داشت، که خب یک عدهای از افراد صاحبنظر، اساتید فن، اساتید بههرحال درس ایشان شرکت میکردند که خود ایشان برای من نقل کردند که دو تا درس ایشان داشتند میگفتند یکی دانشجوها شرکت میکنند یکی اساتید، این درسی بود که اساتید شرکت میکردند.فلسفه ی هِگِل را مثلاً ایشان آنچنان قوی و خوب آگاه بود و فراگرفته بود با آن قوّت علمیای که داشت که خب کسانی که توی این رشتهها، توی این معقولات کار میکردند شخصیت ایشان را و ارزش ایشان را درک میکردند. پس شخصیت علمی و قوی مرحوم شهید مطهری هم بیشترین تأثیر را در نزدیکی این دو قشر داشت. یعنی وقتی که تحصیلکردههای جدید نگاه میکردند میدیدند اِ، یک روحانی عالمِ متفکرِ فاضلی مثل شهید آقای مطهری را در مقابل خودشان دارند. از طرفی وقتی که در حوزههای علمیه - که خب شخصیت آقای مطهری در حوزهها واضح بود برای بیشتر افرادی که در حوزهها بودند - وقتی میدیدند ایشان دل به قشر تحصیلکردهی جدید بسته و با اینها سر و کار دارد آنها هم یک حالت تقارب و تفاهمی برایشان به وجود میآمد. پس بنابراین آقای مطهری نه فقط با ابزارها و طراحیها و به اصطلاح ابتکار و تدبیر خودش توانست این تقارب را به وجود بیاورد، بلکه با شخصیت خودش بیشترین سهم و نفع را در این کار داشت.
 
 

به جهاد مغنیه ی عزیز...

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۴۶ ب.ظ

به جهاد مغنیه ی عزیز...

پروا نکرد لحظه ای از التهاب ها
ره گم نکرد در گذر از پیچ و تاب ها


فهمیده وار دل به هیاهوی نیل زد
دلخوش نشد به وعده ی آبِ سراب ها


وقتی شنید نغمه ی "احلی من العسل"
راضی نشد به مستی دیگر شراب ها



راه "جهاد" ، خط پدر ، راه عشق بود
راه حسین(ع) و راه تمام ثواب ها



جانم فدای نام شریف پیمبرم
عشق نبی ست پایه ی این انقلاب ها



"تبت یدا" نوشت به سرخی خون "جهاد"
دشمن بترس از تب اینسان خطاب ها


"حسین مودب"

سرباز سیدعلی

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۶ ق.ظ

 - پرسید چرا طلبه شدی؟
- گفتم : به عشق سید علی خامنه ای طلبه شدم.
.
.
.
.
.
.
.
و آنان که معنای ولایت را نفهمیده اند در کار ما سخت درمانده اند.


پ.ن : ان شاءالله سربازی کنیم براتون آقاجانم.



دهه فجر گرامی باد.


سید مجتبی علمدار

جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ب.ظ

سید جان دلم تنگ است ...


.        خوش آن روزهایی که با هم رفاقتی داشتیم...


 .           سید ؛ دعای خیر تو این روزها نجاتمان می دهد ...


  سید مجتبی علمدار ، دوستت دارم تا همیشه.

انقلاب

پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۰۶ ب.ظ


العجل ...

.

.

.

.

.

.

روزی صاحب اصلی این انقلاب می رسد ...


اللهم عجل لولیک الفرج





بازگشت خــام (خطاب به کدیور)

يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۵۲ ب.ظ

بعضی وقت ها پدرم وقتی میخواستند تذکری بدهند، به در می‌گفتند تا دیوار بشنود. امروز که یه گشتی میزدم توی گوگل با سرچ «محسن کدیور» این تصویر را دیدم که شیخ هم مثل اینکه دلش یه چیزایی را میخواد، ولی روش نمیشه بگه برای خودم میخوام.

جناب آقای کدیور شما دوست داری ناموست را بی حجاب بیاری بیرون چه کار به بقیه داری؟؟!!! درضمن شما که در دلِ آزادی و دموکراسی جولان میدهید، ولی چرا همان مدعیان آزادی، حجاب را منع می‌کنند و با شدّت برخورد می‌کنند؟ البته یادم رفته بود امرار معاش شما هم باید بگذرد دیگر.

حاجی ؛ این مردم غیرت دارن، شرف دارن؛ مردونگی دارن!!! امثال شما معلوم الحال هستین؛ حالا اگر حرفت فقهی بود شاید جای بحث داشت ولی آخه ببین با کیا عکس گرفتی! مثلا شاهین نجفی میخواد مدافع حقوق زنان مسلمان باشه؟ 

آقای کدیور بهتر از هر کسی میدانید چه مغالطاتی در گفتارهای تان نهفته است که فقط مشتی عامّی بی سواد را می تواند گول بزند!

جناب آقای کدیور حتما در آیات و روایات دیده اید که راه توبه باز است ، و شما را به توبه ی از این اعمال دعوت میکنیم.

 

آقا امیرالمونین علی (علیه السلام) میفرمایند :

 

"  اِیّاکُمْ وَ الفُرْقَه اَلا مَنْ دَعا اِلی هذا الشِعار فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کاَنَ تَحتَ عَمامَتی هذِهِ "

نهج البلاغه-خطبه127

 

کدیور

(شاهین نجفی ، خواننده ی ضد اسلام و ضد شیعه )

 

 

پ.ن : دوستان را به دیدن ادامه تصاویر در این صفحه دعوت میکنم.

لینک

 

 

رحمت للعالمین

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۵۲ ب.ظ



لبیک یا رسول الله ( ص )

نامه ای از ولی امر

شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۲۲ ق.ظ


بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی


سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌یاستعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.


سیّدعلی خامنه‌ای
۱۳۹۳/۱۱/۱