لکنت گرفته ایم ...
عکست بدون شرح ست برای من ...
از آقایی شما لکنت گرفته ایم ...
عکست بدون شرح ست برای من ...
از آقایی شما لکنت گرفته ایم ...
آقا جان پیمانه ی تحملم پر شده ...
دیگر از اینهمه توهین ها خسته شده ام ...
از این همه سکوت ...
از این که باید به ولایت توهین کنند ، اما چون مصلحت نیست من نباید درشتی کنم...
از این که بعضی هر طور میخواهند ... و هر کار میخواهند می کنند ... اما نباید نهی از منکر کنم ...
از این که با توهین به عقاید و دین و مذهب و تفکرات ما روشنفکر هستند ...
امـــــا همین که من حرف دین میزنم یا دفاع میکنم ؛ میشوم متحجر و بی سواد و عقب مانده ...
بی خیال آقا جان ؛ من خــــدا را دارم ...